- پر گوشت
- که گوشت بسیار دارد گوشتناک فربه
معنی پر گوشت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فربهی گوشتناکی
گوشت دار، فربه، چاق
мускулистый
muskulös
мускулистий
umięśniony
肌肉发达的
musculoso
muscoloso
musculoso
musclé
gespierd
มีกล้าม
berotot
मांसपेशीय
שרירי
wenye misuli
পেশীবহুল
پٹھوں والا
پچ پچ کردن زیر گوشی
فوت، وفات، موت
آپستیل
پر جواهر پر گهر، که اصلی بزرگ دارد که نسبتی عالی دارد، جمع پر گوهران
نوشتن در پی چیزی
آنچه در دنبال نامه یا مطلبی نوشته شود، نوشتن در پی چیزی، دستوری که رئیس اداره در پایین نامه ای بنویسد
فربه شدن گوشتناک شدن
پریشب
که نزدیک هم روییده باشد انبوه فراوان متراکم مقابل کم پشت: موی پر پشت. یا باران پرپشت. که بسیار و فراوان بارد، پر مایه مقابل کم پشت
عمارت عالی