جدول جو
جدول جو

معنی پر گوشت - جستجوی لغت در جدول جو

پر گوشت
که گوشت بسیار دارد گوشتناک فربه
تصویری از پر گوشت
تصویر پر گوشت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پر گوشتی
تصویر پر گوشتی
فربهی گوشتناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
گوشت دار، فربه، چاق
فرهنگ فارسی عمید
мускулистый
دیکشنری فارسی به روسی
मांसपेशीय
دیکشنری فارسی به هندی
পেশীবহুল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از در گوشی
تصویر در گوشی
پچ پچ کردن زیر گوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در گذشت
تصویر در گذشت
فوت، وفات، موت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی نوشت
تصویر پی نوشت
آپستیل
فرهنگ واژه فارسی سره
پر جواهر پر گهر، که اصلی بزرگ دارد که نسبتی عالی دارد، جمع پر گوهران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی نوشت
تصویر پی نوشت
نوشتن در پی چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی نوشت
تصویر پی نوشت
آنچه در دنبال نامه یا مطلبی نوشته شود، نوشتن در پی چیزی، دستوری که رئیس اداره در پایین نامه ای بنویسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پر گوشت شدن
تصویر پر گوشت شدن
فربه شدن گوشتناک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر دوش
تصویر پر دوش
پریشب
فرهنگ لغت هوشیار
که نزدیک هم روییده باشد انبوه فراوان متراکم مقابل کم پشت: موی پر پشت. یا باران پرپشت. که بسیار و فراوان بارد، پر مایه مقابل کم پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر گوک
تصویر پر گوک
عمارت عالی
فرهنگ لغت هوشیار